سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت سیزده :
- میتونم توضیح بدم..!
- حتماً این کارو بکن!
بابا که یه قدم اومد جلو، من یه قدم رفتم عقب. به قیافش میخورد فوقالعاده عصبانی باشه. حق هم داشت! مینا هم که به ظاهرش میومد هیچ علاقهای به کمک نداشته باشه. دست به سینه ایستاده بود و طلبکارانه نگاهم میکرد. این وسط فقط مهرداد با دهن چرب سعی داشت ازم دفاع کنه.
- حداقل بزار شامشو بخوره، گشنه نَمیره که بهتره!
- میشه خواهش کنم تو ساکت
مطالعهی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۸۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.