پارت بیست و ششم

زمان ارسال : ۲۵ روز پیش

صدای باب رشته‌ی افکارش را از هم گسست. با خودش فکر کرد که چطور یک آدم می‌تواند در مقابل کسی که با آن مشغول صحبت است، لحن صحبتش را تغییر دهد. با صحبت کردن باب، تعجب سراپایش را گرفت. این پسر کِی فرصت کرده بود تا این اندازه مودب شود؟! آن هم در چند ثانیه!
- سلام خدمت اسقف بزرگ. خیلی وقته شما رو ندیده بودم و خیلی دلم می‌خواست دوباره دیدار ارزشمند شما نصیب من بشه!
مایا باری دیگر تعجب‌زده س

94
13,316 تعداد بازدید
103 تعداد نظر
33 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

زهرا صالحی (تابان) : ۲ ماه پیش

دوستان برای رمان شارلو یک چنل زدم گپ هم داره میتونید صحبت کنید.
توی این کانال:
فکت‌های داستان
دیالوگ های ماندگار
و یه سری اطلاعات داده میشه
https://t.me/almas_sharlo
خوشحال میشم بیاین. #تلگرام

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید