رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت چهل و دوم :
خسته است ،این یک ماه و نیمه گذشته انقدر خسته است که در هیچ شیفت شبی انقدر خسته نبود.خسته است از دیدن روی چون مردهی مهرآئین.با خود همیشه میگفت هفت سال دوری میارزد مهرآئئن مثل همان زمان پانزده سالگیاش به او باز میگردد.مهرآئین آمد خسته تر و فرتوتتر از پانزده سالگی.مثل نهالی بود زیر پا له شده و خمیده.باور اینکه او همان دختر سرزندهی سالها قبل باشد که لبخندهایش هوش از سر جوانان
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۱ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۶۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
تا اخر داستانم هیچیش نمیشه
۴ ماه پیشAa
30ایندفعه کشتش چقدر زور گو وحشیه ممنون🌸🌼🌸
۶ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
بله متاسفانه
۵ ماه پیشملیحه
۴۲ ساله 30خیلی قشنگ بود
۶ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۵ ماه پیشمریم گلی
30پس این کوروش کجاست ؟ممنونم نویسنده جان
۶ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
میرسه نوش نگاهتون
۵ ماه پیش
نسترن
00خدا بکشتت شروین