رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۱۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
این یکی جمله اما شوکه کننده تر است.کدام زاییدن؟مهوش که ازدواج نکرده است؟
-چی داری میگی برای خودت؟برو بیرون یا بندازمت بیرون؟برو اصلا حوصله ندارم.اومدی اینجا حساب چی رو بپرسی؟
پوزخندی میزند:نمی خوای بدونی چرا اینجا اینقدر بهم ریختهست؟یا اصلا برات سوال پیش نیومده من چطوری اینجا رو پیدا کردم و چرا اینجام؟یا اینکه از کجا از حال مهوش خبر دارم؟
همهی اینها را که دو
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۳ ماه پیشنگین
30وای چقدر مهوش و صبوریشو دوست دارم
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
منم خیلی دوسش دارم
۳ ماه پیشAa
30عالی بود تشکر فراوان🌺🌻🌼🌼
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
❤️
۳ ماه پیشساناز
20مهوش مادر کوروشه؟
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
بله
۳ ماه پیشلادن
10پس مهوش مادرشه عجبب
۴ ماه پیش
....
20با این همه فضولی من تا پارت دیگه بیاد میمیرم😂😂