پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت پنجاه و هشتم :
در چند ثانیهی آخر کسی او را از مقابل ماشین کنار کشید.بعد راننده که مرد تقریبا میانسالی بود از ماشین پیاده شد.زن پروانه را محکم در بازوهایش جا داد.مرد با عصبانیت بدون اینکه حتی درب ماشینش را ببندد سمت پروانه آمد.بعضی ماشین ها عبور می کردند وبعضی هم از سر کنجکاوی می ایستادند تا تماشا کنند.عدهای هم گوشی به دست در حال فیلمبرداری بودند.
_میخوای بمیری؟
مرد درست در یک قدمی او ایستاد
پرنیا
00فک میکنم مهشید از طرف حامی یا هوتن باشه