پارت دویست و سی و نهم

زمان ارسال : ۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

بی‌طاقت چشم بستم که پرسید:
-خوبید خانوم؟ می‌خواین جایی نگه دارم؟ اگه نیاز به دستشویی دارید یه پمپ بنزین هست...
حرفش را بریدم و سعی کردم لحن کلامم آدمی باشد. اما درد باعث شده بود صدایم بم شود:
-نه فقط برید. باید برسم تهران.
به ناچار سری تکان داد و چشم به جاده‌ی پیش‌رویش دوخت. دعا دعا می‌کردم که با آن حالِ وحشتناکم حداقل عطش سراغم نیاید. وگرنه چیزی از این راننده‌ی بیچاره باق

750
88,830 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید