پارت دویست و سی و ششم

زمان ارسال : ۶۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

از جا برخاست و خشمگین غرید:
-برم یه چایی بذارم. الانه که سر و کله‌ی بابات پیدا بشه.
به سرعت پا به آشپزخانه گذاشت و از مقابل دیدم محو شد.
از این‌که با آرامش جوابش را داده بودم، از خودم راضی بودم. البته او نیازی به جواب دادن نداشت. بذر حسادت در قلبش کاشته شده بود و من حتی اگر به او می‌گفتم درست می‌گی، حق با توست، چیزی از خشم و غضبش کم نمی‌کرد.
ساعتی بعد بابا از راه رسید. با دیدن

750
88,784 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید