پارت دویست و بیست و هشتم

زمان ارسال : ۶۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

بی‌تفاوت شانه بالا انداختم. من تشنه بودم و هرچیزی که تشنگی‌ام را رفع می‌کرد، حاضر بودم بنوشم.
حتی آن اعتقادهای عجیب و غریبم که می‌گفتم حاضر نیستم به‌خاطر رفعِ تشنگی‌ام به حیوانی آسیب بزنم، از یادم رفته بود.
تمام قوای تنم تحلیل رفته و حس می‌کردم عضلاتم بی‌رمق است.
تشنگی باعث شده بود حسِ انسان دوستانه‌ام به کل از بین برود و فقط طالبِ خون بودم.
نفهمیدم کی اهورا از کنارم

750
88,694 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید