گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و بیست و هشتم
زمان ارسال : ۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
بیتفاوت شانه بالا انداختم. من تشنه بودم و هرچیزی که تشنگیام را رفع میکرد، حاضر بودم بنوشم.
حتی آن اعتقادهای عجیب و غریبم که میگفتم حاضر نیستم بهخاطر رفعِ تشنگیام به حیوانی آسیب بزنم، از یادم رفته بود.
تمام قوای تنم تحلیل رفته و حس میکردم عضلاتم بیرمق است.
تشنگی باعث شده بود حسِ انسان دوستانهام به کل از بین برود و فقط طالبِ خون بودم.
نفهمیدم کی اهورا از کنارم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.