پارت دویست و پانزده

زمان ارسال : ۸۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

انگار سوالم را از نوع نگاهم خواند که جواب داد:
-تو این یک ماهِ دگردیسی جنابعالی می‌مونیم ویلا. چون تو تندتند نیاز به شکار داری. حداقل روزی یک‌بار باید خون بنوشی. بعدش می‌تونی خودت نیازت رو کم کنی و هفته‌ای یک‌بار خون بخوری.
سر کج کردم و با حالت چندشی گفتم:
-فکرش رو بکن من خون بخورم.
و ادای عق زدن را درآوردم.
فقط نگاهم کرد. کاملاً جدی و بدون آن‌که حتی لبخندی روی لبش بنشا

749
88,571 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلا

    00

    عذرخواهی میکنم ،دعا میکنم هرچی هست به خیرخوشی تمام بشه و آرامش به زندگیتون برگرده خانم اخوان نژاد عزیزم❤️

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید