گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و یازده
زمان ارسال : ۸۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
غمگین لب زدم:
-طلاق بگیریم، ولی الان نه. شش ماه دیگه.
چشم ریز کرد و با سوءظن پرسید:
-شش ماه دیگه قراره چه اتفاق ویژهای بیفته؟ ببین من حوصلهی دردسر ندارم. تا شش ماهِ دیگه همچین گندی بزنی که آبروی من تو سطح کشور بره و...
میان کلامش پریدم:
-قراره برم دانشگاه. اون موقع خوابگاه میگیرم و از هم جدا میشیم. نترس تا زمان جدایی هم نمیذارم احدی بو ببره که من و تو زن و شوهرم. مزاحم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.