پارت دویست و ششم

زمان ارسال : ۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

آب بینی‌ام را پر صدا بالا کشیدم و با لحنی که درد و رنج من درآن مشهود بود، جواب دادم:
-نمی‌دونی امیرعلی چه حرف‌هایی بارم کرد!
-به اون تخم سگ چه ربطی داره قضیه؟
-اون رو تهدید کرده بودن که من رو بیاره این‌جا.
و به صورت خلاصه‌وار هرچه بین من و امیرعلی در همین دقایق قبل گذشته بود، برایش گفتم.
حریص چشم بست و دندان‌هایش را روی هم سائید. خوب می‌دانستم او هم به اندازه‌ی من از ا

749
88,474 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید