گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و پنجم
زمان ارسال : ۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
درست در آن گیر و دار، سر و صدای درگیری از بیرون به گوش رسید. ناگهان هیاهویی به گوش رسید. انگار بیرون از اتاق جنگ به پا شده بود. هم فریاد مردهایی که بیرون از اتاق حضور داشتند، شنیده میشد، هم صدای شلیک گلوله و گاهاً ندای "کمک کمک"
بزاق گلویم را پرصدا قورت دادم. فقط خدا میدانست چه چیزی بیرون از اتاق بود که اینطور اسباب رعب و وحشتِ آن مردها را فراهم آورده بود.
ناگهان کلِ ساختمان را س
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.