پارت دویست و سوم

زمان ارسال : ۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

فضای اتاق بیشتر از آن ساختمان متروکه وحشت‌زده‌ام کرد. جایی بود شبیه بیمارستان مجهز! باورم نمی‌شد در آن ساختمان چنین اتاقی وجود داشته باشد.
مردِ قد کوتاه و کچلی به محض ورودم به اتاق با لحنی سرزنده و بشاش گفت:
-به گیلدا خانوم، خوناشام قاتل و فراری ما!
غیر از آن مرد، هفت مرد دیگر نیز در اتاق حضور داشتند. سه نفر از آن‌ها گان به تن داشتند و مشخص بود منتظر عمل جراحی هستند. یک نفرشان

749
88,446 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید