گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و هشتاد و چهارم
زمان ارسال : ۹۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
خودم هم نفهمیدم ناخواسته چند دقیقه زیرچشمی او را زیر نظر داشتم که روی تشک نشست. دوباره موبایلش را دستش گرفت و همانطور که تندتند تایپ میکرد، پرسد:
-بابات این مریم رو از کجا پیدا کرده؟
یکهخورده از سوالی که پرسیده بود، پرسیدم:
-چطور؟
پوزخند تمسخرآمیزی زد و جواب داد:
-باید به بابات میگفتم واسه من زن پیدا کنه. سلیقهض از سلیقهی مامان بابای من صد پله بالاتره. خوشاش
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.