پارت صد و هشتاد و پنجم

زمان ارسال : ۹۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

وقتی سر بالا دادم و چشمم به چهره‌ی خودم در آینه خورد، برای لحظه‌ای کپ کردم؛ رگه‌های سیاه رنگی کل صورتم را پوشش داده و سفیدی دو چشمم به رنگِ خون بود.
حالم به معنای واقعی کلمه بد بود. برای خودمم سوال بود که چطور داشتم خودداری می‌کردم وقتی آن‌طور تشنه‌ی خون بودم.
شیر روشور را باز کردم و موبایلم را از جیب مانتوام درآوردم و برای اهورا نوشتم:
-حالم بده، چی‌کار کنم؟
به محض آن‌

747
87,988 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
292 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید