پارت صد و هشتاد و سوم

زمان ارسال : ۹۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

نامحسوس دندانی سائیدم؛ تصور این‌که یک شب را مجبور باشم تا صبح در یک اتاق با امیرعلی بمانم، حالم را بهم می‌زد.
می‌دانستم این حسم دو طرفه است و امیرعلی هم طاقت یک شب تا صبح زیر یک سقف با من ماندن را ندارد. ولی چاره چی بود؟ چه بهانه‌ای می‌توانستم بیاورم که شب را پیش همسرم نخوابم؟ آن هم وقتی که امیرعلی آن‌طور سرد با من و خانواده‌ام برخورد کرده و نگاهِ مریم و بابا روی ما دو نفر آن‌طور ل

744
87,693 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
291 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید