پارت پنجاه

زمان ارسال : ۹۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

نمی‌دونستم باید بخندم یا چیکار کنم! پس ترجیه دادم بحث نکنم و کاری که گفته رو انجام بدم. پشت سر پندار راه افتادم. سوار ماشین که شدیم انگار جفتمون از هم خجالت می‌کشیدیم. پندار زل زده بود به دیوار روبه‌رو، منم داشتم بی‌هدف داشبورد ماشین رو نگاه می‌کردم.
بلاخره پندار سکوت رو شکست:
-مهوا می‌شه به من نگاه کنی؟
سرمو بلند نکردم فقط گفتم:
-نه.
خندید و گفت:
-چرا؟ دختر دبیر

485
110,024 تعداد بازدید
344 تعداد نظر
77 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلی

    00

    بانو جان میشه عکس پونه روهم بزارید لطفا 🙏

    ۲ ماه پیش
  • Aa

    00

    🙏🌹

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید