رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت چهل
زمان ارسال : ۱۱۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
مهسا از لحظهی ترخیص ثانیهای دخترش را تنها نگذاشته است حتی اجازه نداده شروین به او نزدیک شود.از روزی که حرفهای دختر کوچکش را شنیده انگار زیر اوار مانده است.دعوای شدیدی با هژیر کرده و دو روز است با او حرف نمی زند.مهر آیین ضعیف تر از قبل دوباره به ان عمارت بر میگردد.هیچ حرفی نزده و نگاهی سمت پدر نیانداخته است.در واقع پدر برای او از لحظه ای امدن به این عمارت تمام شده است.در عمارت