پارت صد و چهل و نهم

زمان ارسال : ۹۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه

همچون جنین زانوهایش را در خودش جمع کرد و به تاج تخت چوبی تکیه‌‌داد.انگشتش را به آرامی روی دستبند ظریفی که به دور مچش بسته‌بود کشید.هدیه بردیا بود!

در مخمصه گیر کرده‌بود اما تمام فکر و ذهنش پیش بردیا بود! نگران حال او بود.در دلش خدا‌خدا می‌کرد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید