پارت هجده

زمان ارسال : ۵۲ روز پیش

- من...من اومده بودم این‌جا که ساحره رو ببینم. دنبال جواب سوال‌هام بودم.

خش‌خش علف‌های پلاسیده که زیرپای الکس شروع به کج و معوج شدن کرده بودند، شنیده شد. به سمت مارتین قدم زد و کنارش که رسید، دست پرقدرتش روی شانه‌ی پسرک جا خوش کرد. مارتین با ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید