پارت شانزده

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

پی‌درپی حجم زیادی از آب سرد را به پوست برافروخته‌ی صورتم هدیه دادم تا با این روش، کمی خاکستر غم را از چهره‌ام دور کنم.

به سیمای رنجورم در آینه‌ی کدر سرویس بهداشتی خیره ماندم.

پلک‌های پف کرده‌ام، چشم‌های کشیده‌ام را ریزتر از همیشه برملا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید