بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت صد
زمان ارسال : ۵۴ روز پیش
از کجا برایش میگفت که خجالت نکشد؟ عشقِ پاک و یکرنگی طاها یا خوبی خاله فاطمه؟ اینقدر که خودش بدی کرده بود نسبت به آن مادر و پسر، به یاد نداشت اخم به ابرویش آورده باشند. آندو برایش فرشتههای بیبال بودند مقابل کژدمهایی که یاسمین تعریف کرد. پلکی زد و پرسید:
-اینقد نازک نارنجیم یاسی؟
-نه! اتفاقا دختر مقاومی هستی. یه تنه میتونی به تمام مقاصدت برسی. تو حتی مستقل
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مریم گلی
00ای وای میخواد چیکار کنه ،بچه رو با کمک عمش بندازه ؟ ممنونم نویسنده جان