پارت نود و هفتم

زمان ارسال : ۶۱ روز پیش





-کاملا باهاتون موافقم. به نظرم یه‌خرده باهاشون صحبت کنید.
-بدونم در مورد چی بهتر می‌تونم اثرگذار باشم.
چشمان نعمتی درخشید. خواست حرفی بزند که تلفنش زنگ خورد. گوشیش را نگاهی انداخت و با گفتن "ببخشید" سمت اتاقی که آمده بود، برگشت. قبل از ورود به اتاقش سمت شیدانه چرخید و گفت:
-بهشون توصیه کنید از نعماتی که اطرافشه استفاده کنه.
به تلفنی که داشت زنگ می‌خورد اش

92
23,339 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
123 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    چقدر شیدانه لوسه ،دوست داره هر چی خودش میگه حتی به غلط بقیه تایید کنن ،ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    😅❤️🌹🙏🏻

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید