بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت نود و ششم
زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
آدرس نیمبندی از محل کار یاسمین داشت. ۴ سال پیش وارد آن شرکت شد و از کارش راضی بود. میدانست بهش زنگ بزند، با چربزبانی زیر زبانش را میکشد. همانطور هم یا قانعش میکند یا دستبهسرش. خیلی کارهای او از نظرش بچهگانه یا عجولانه بود. برخیشان را هم لوسبازی میخواند بس که همه بهش توجه میکردند. مشکل حالِ حاضرش را نمیدانست چگونه تعبیر کند. اما به حرف زدن با کسی متفاو