طلسم تارادیس به قلم طیبه حیدرزاده
پارت پنجاه و نهم :
دستم را روی قلب سرد شده ام گذاشتم. هیچ خبری ازعشق کودکم درآن نبود؛ تنها میل سیری ناپذیری برای ویرانی و تباهی در وجودم غلغل می کرد.
پایم را روی شن های روان گذاشتم. نیاز نبود تا مسافتی طولانی راه بروم تا ایلمان را بیابم.
پرچم سه پادشاه، دوستاره و یک ماه در نور تند می درخشید.
باد ردپای محوام را از روی شن ها می زودید. روی شن ها سایه ساقه های که دور تنم زنجیر شده بودند می
اسرا
00🙏💞💋