پارت یازده

زمان ارسال : ۶۸ روز پیش

نگاه همه به مهوا بود و حامی وقتی تعلل خواهرش را دید گفت: چرا جواب نمیدی؟

مهوا لبخندی مصنوعی زد و به اجبار تماس را وصل کرد.

- الو؟

بلند شد و از جمع فاصله گرفت. آرش مثل همیشه عصبانی و کلافه بود.

- برای چی جواب نمیدی؟!

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید