پارت ششم

زمان ارسال : ۷۱ روز پیش

بوی تند الکل در مشامش پیچید. با اولین حرکت، درد بدنش را فراگرفت و سوزشی در دستش احساس کرد. پلک‌هایش آهسته از هم باز شد. تصویر محوی مقابل چشمانش آرام‌آرام جان می‌گرفت و واضح می‌شد. حامی با چهره‌ای آشفته و درهم نگاهش را به او دوخته بود. دل‌نگران لب زد: ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید