طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتم :
فورا به سمت یک صندلی رفت و آن را به سوی قفسه کشید و از آن بالا رفت. روی پنجهی پا ایستاد و دستش را به سوی محلول دراز کرد. چیزی نمانده بود که محلول دیگری به روی زمین بیافتد؛ ولی با شنیدن صدای چارلی که میگفت «مراقب باش پسر» از سقوط محلول جلوگیری کرد.
بالاخره توانست با موفقیت محلول قرمز رنگ را نزد آقای کوئین ببرد و او نیز فورا آن را از دستان ولادیمیر قاپید و به محض اینکه اندکی از آن را نو
ایلما
00واقعیتع هرکسی میمیره اون دنیا موریانه هادور واطرافیان مثل همین سوسک وموش وبقیه شون