تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت هفتاد و سوم
زمان ارسال : ۱۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
اما خوشبختانه او در طول زندگی چند بار دیگر هم این جمله را تکرار کرده بود، او چند بار دیگر هم سرشار از زندگی بود، حداقل این را بر زبان آورده بود.
- خشا بیا صدات میزنن، خشا با توام... آهای خشا کری؟
توی رختخوابش به خود پیچید و گفت:
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
10بیچاره پسرای قدیم چه دردسری داشتن ممنون 🙏⚘