لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت سوم
زمان ارسال : ۱۳۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
پیرمرد چشم ریز کرد و سر تا پای دخترک را از زیر نگاه پر غیضش گذراند. در ذهنش گذشت این دخترک کوچک جثه و قلیل سن را چه به حرف از درد و درمان. قصد بلند شدن کرد و دردی چون مار دور تا دور مچ پایش پیچید و نفس را در سینهاش تنگ کرد. نبات لبان به قول صدرا چو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00راستی یه چیز دیگه میگه محمدی و محمدخان دوتا فرد جدا هستن درسته؟