پارت پانزده

زمان ارسال : ۶۲ روز پیش

تام تا دم در او را بدرقه کرد. الکس حین آماده شدن و رد شدن از سه اتاق، تمام آن حرف‌ها را زده بود. به در که رسید، دوباره نگاهی به ظلمات کرد. از آن‌جایی که تنها جراغ قوه‌شان را به مارتین داده بودند، ناچار بود در تاریکی راهش را پیدا کند. اگر موفق می‌شد خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید