پارت صد

زمان ارسال : ۱۳۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه


گلرخ اینجا با موها و ابروهای یکدست سفید شبیه مرده ای زنده شده ازدل افسانه هاست.

آلنوش با دیدنم باغ چشمانش می شکفد. باصمیمتی باورنکردنی به طرفم می آید مرا درحصارآغوشش محکم حبس می کند:

-وای عزیزم...چند روزه همش میام دم خونتون ولی شوهرت میگه ناخوشی.

حال یزدان خوبه؟ منو و مادرش از بیخبری کم مونده به جنون برسیم.

خودم را به سختی ازاوجدا کرده و دستی به موهای آ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.