پارت نود :



با حرکت ماشین تصویر مردمی که کوله به دست آن‌طرف خیابان ایستاده بودند، جلوی چشمم شروع به دویدن کرد و هر چه وانت فاصله می‌گرفت چهره‌ی پیرمرد تنهایی که کنار خیابان بقچه‌اش را روی سرش گذاشته بود، بین تصاویر پررنگ‌تر می‌شد. میان گرد و خاک ناشی از ازدحام و رفت و آمد ماشین‌ها، کرکره‌ی پایین مغازه‌ها پیدا بود. چشم‌هایم از آن‌چه می‌دیدم خیس شد و بعد هم سرفه‌های پی‌در پی. دست‌ها

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۸۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.