گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت هشتاد و نهم
زمان ارسال : ۱۱۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
نوزاد نرمین روی شانهی نیهان، زیر تیغ آفتابی که پوست نازکش را میسوزاند، چشمانش گرم خواب شد. زنها به هم چسبیده، بازوی یکدیگر را گرفته بودند. گلاره روی پای ئهدا نشسته و دستهای ئهدا دور کمرش قفل بود. تاته روی در پشتی، یک پایش را داخل و پای دیگرش را بیرون گذاشته بود. یک دستش را محکم به نرده گرفته و دست دیگرش را سپر بچهها کرده بود هر بار که باد به گوشهی لباسش میخورد و شل
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.