پارت هشتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه



تاته با صدای بلند بچه‌هایی که شکم سیر، میان تخت‌ها می‌دویدند را مخاطب قرار داد.
- تا خرخره خوردین، مستراح هم برین.
صدای خنده‌ی پسرهای شاهو که بلند شد، تاته ادامه داد:
- والا. وسط راه یادشون می‌افته به قضای حاجت.
شاهو که سعی داشت با ناخنش باقی‌مانده‌ی غذای بین دندان‌هایش را بیرون بیاورد گفت:
- جمع‌و‌جور کنیم تا شب نشده باید برسیم مریوان با زن و بچه که نمی‌

81
24,995 تعداد بازدید
67 تعداد نظر
114 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.