گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت هشتاد و ششم
زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
اشتهایی برای خوردن نداشتم به همان چند قاشق بسنده کردم و بشقاب را وسط سفره هل دادم. خودم را عقب کشیدم، قوزک پایی که دردش لحظهای آرام نمیشد را گرفتم و به دیوارهی تخت تکیه زدم. دلشورهای که به جانم افتاده بود و محتویات معدهام را هم میزد، نمیگذاشت راه گلویم برای پایین رفتن لقمهای باز شود. دیدن مردمی که مختصر وسایلشان را پشت وانت جا داده بودند و از سمت مریوان خارج می
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.