گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت هشتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
تاته با صدای بلند بچههایی که شکم سیر، میان تختها میدویدند را مخاطب قرار داد.
- تا خرخره خوردین، مستراح هم برین.
صدای خندهی پسرهای شاهو که بلند شد، تاته ادامه داد:
- والا. وسط راه یادشون میافته به قضای حاجت.
شاهو که سعی داشت با ناخنش باقیماندهی غذای بین دندانهایش را بیرون بیاورد گفت:
- جمعوجور کنیم تا شب نشده باید برسیم مریوان با زن و بچه که نمی
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.