پارت شصت و ششم :

کاش می‌شد بغضم را جایی روی صورتش بالا بیاورم، تا با بند‌بند وجودش حسش کند.
سنگینی‌اش را...
عطر خونش را...
نگاه گرفته‌ام را به سقف دوختم.
_هر بار یه چیزی می‌گی، حرفات با هم نمی‌خونه. اگر بابام مجبورت کرده بمونی، چرا بعدش که مرد نرفتی؟ اگه اذیتت کرده، اگه باعث خودکشیت شده چرا نرفتی؟ چرا برای میراثی که برات مهم نیست وایسادی؟

هم‌چنان خیره به سقف زل زده بودم.
_اگر

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۰۲ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فیونا

    40

    منی که به عقب برگشتم و دوباره دارم می خونم:) وقتی خزان از درداش برای میکائیل گفت،میکائیلم دردش اومد!نتونست در مقابل عذابی که اون کشیده کاری کنه...پس اونم یکی از درد های خودش و برای خزان تعریف کرد🥲🫀

    ۳ هفته پیش
  • immonii

    50

    بعضی از آدما چه لحظه های سختی رو تحمل می کنند اما از درون می میرند.ممنون از نویسنده عزیز بخاطر داستانی ک با تمووم وجودم حسش میکنم در حالی ک شاید هیچکدام از آن لحظه هارا زندگی نکرده باشم..

    ۱ ماه پیش
  • پرنیا

    120

    پدرش یه مریض روانی بوده که اینا رو برده برای خدافظی با میت 🙄😒🫥

    ۱ ماه پیش
  • Mobina

    40

    تو حتی از منم بیچااره تری 😭😭😭😭😭

    ۱ ماه پیش
  • فاطی

    10

    جوری دارم گریه میکنم خودمم باورمم نمیشه این گریه هامو

    ۱ ماه پیش
  • پرنیان

    70

    تو از منم بیچاره تری :) چه عجب یه دفعه میکائیل دلش برای خزان سوخت

    ۱ ماه پیش
  • پرنیان

    100

    رسمه میت رو ببینید 😐 خب مرتیکه زندگی این بچه رو نابود کردی که رسمتون رو انجام داده باشی یه چیزی اون موقع که میکائیل و حابیل رفتن پیش مامانشون راحیل کجا بوده ؟ چرا راحیل تو خاطرشون نبود ؟

    ۱ ماه پیش
  • R

    60

    تو از من هم بیچاره تری🙂🫠

    ۱ ماه پیش
  • فیونا

    80

    درد های خزان و میکائیل جوریه که قلب آدم با خوندنش تیر می کشه💔:) دیگه چی کارا کردی خان بابا...؟

    ۱ ماه پیش
  • فائزه

    60

    مرجاااان پس کی کدعضویت منو میدید😭دیگه طاقت ندارم

    ۱ ماه پیش
  • نمیدونم

    60

    آخ خان بابا خان بابا خان بابا آخه من بهت چی بگم. تو با زندگی این دو تا بچه ی معصوم چیکار کردی؟ اون از خزان که دو بار خودکشی کرده اونم از میکائیل که نمیتونه کسی و لمس کنه. یه تنه همه چی و خراب کردی😭

    ۱ ماه پیش
  • :)

    40

    وایییی من بمیرم برای این دوتا بچه مظلوممم 😭🫀

    ۱ ماه پیش
  • فریبا

    11

    آخی عزیزم چقد دلم گرفت با این پارت چی کشیدن این ۲تا دلم شکست🥺🥺

    ۱ ماه پیش
  • اسرا

    50

    بچه کوجیک میبرن چنین جایی آخ جی کشیدن هردو🙏

    ۱ ماه پیش
  • دینا

    20

    بمیرم برای هردوشون..... شازده جان یه تنه تر زد به زندگی همه

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.