تکه هایم برنمی گردند... به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه
***
نگاهی به چتریهایم که کمی بلند شده بودند و فرم اصلی خودشان را از دست داده بودند انداختم، قیچی را فورا از روی میز چنگ زدم و با شانه مرتبشان کردم، موهایم را بین دو انگشتم گرفتم و با دقت چتریها را کوتاهتر کردم.
حالا بهتر شد.
موهای چیده شده را در سطل زباله ریختم و قیچی را روی میز انداختم که نجلا وارد شد.
- رفتی حموم؟
- آره، جلوی موهامو دوباره کوتاه کردم، خوب شده؟
-