پارت چهل و هشتم

زمان ارسال : ۱۱۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

با سر حرفش‌و تایید کردم، اونم رفت بیرون.
با صدایی که گفت:
-خیلی دوستت داره ها! اینطور شوهر کم پیدا می‌شه. قدرشو بدون.
به سمت راستم برگشتم. یه دختر جوان دیدم که صورتش تمام کبود بود. اخمی رو چهره‌م نشست. نه به خاطر حرفش، بلکه به خاطر صورتش. کبودی‌های مایل به بنفشش نشونه‌ی کتک بودن. خانمای زیادی دیدم که کتک خوردن، سر همین می‌دونستم این کبودی روی گونه و پایین چشم راستش به خاطر کش

485
110,013 تعداد بازدید
344 تعداد نظر
77 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلی

    00

    آلزایمر درجوانی گرفته😂

    ۲ ماه پیش
  • زهرا

    00

    بلورم نمیشه این دختر تو بدترین شرایط حس پتروس میگرتش 🤔🤣😠

    ۴ ماه پیش
  • Aa

    00

    چه جالب از رو نرفته😂🌺🌹

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید