تلالو هور به قلم نازنین هاشمی نسب
پارت سوم :
آن نگاه حریصش برای لحظهای، لرز بر اندامم انداخت.
نمیدانستم هدف او از گفتههایش چیست انگار مغز زوال رفتهام، قدرت تحلیل و بررسی را نداشت.
روی میز یکی از خیاطها نشست، همچنان خیره نگاهم کرد و آن سیگار نگونبخت را به انتها رساند.
...در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
مبینا
00ببخشید یه سوالی داشتم ، شما دوره ی نویسندگی دیدی یا کلاس نویسندگی شرکت کردید ؟