پارت دوم

زمان ارسال : ۸۳ روز پیش

چه می‌توانستم بگویم! در برابر این مرد خودکامه کلامی از حنجره‌ام ساطع نمی‌شد، نمی‌توانستم مجدد مخالفت خود را بروز دهم انگار آن نگاه قلدرش، هدف خود را به ثمر نشانده بود!

تا سکوتم را دید ریسمان سخنانش را مجدد به دست گرفت.

- دست بجنبون، و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید