پارت شصت و پنجم

زمان ارسال : ۱۱۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

از روزش دقایقی نگذشته بود که جوانی قد بلند با موهای نسبتا بلند، ریش نامرتب و لباس‌هایش شلخته و ناموزون جلوی مغازه سبز شد. دستگاهی را زیر بغل گرفته بود، احتمالا دستگاه آسیاب قهوه بود. سلام کرد. خوش صحبت و لوتی مسلک بود و در این طرز برخورد می‌شد احترام ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید