پارت دویست و سی

زمان ارسال : ۶۲ روز پیش

_ هر چی که لازم بود می‌دونم. دلخور نیستم. نه از شما که باور دارم نیتت خیر بوده و نه از پدربزرگم که هیچ‌وقت نتونست سایه‌ی خوبی بالا سر دختراش باشه. دلخور نیستم ولی موندگارم نیستم.
_ لج نکن بیا بشین کلی حرف دارم باهات.
_ حرفی نمونده. من به دربه‌دری عادت دارم. شمام به چشم انتظاری عادت کن.
بغضش ترکید. اجازه نداد صنم حرف آخرش را بزند. در اتاق را بست و با چشم گریان سمت اتاقش دوید.
ب

162
54,674 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید