پارت دویست و بیست و نهم

زمان ارسال : ۶۳ روز پیش

_ دروغ می‌گی کار خودته. من امثال‌ تورو خوب می‌شناسم. عقده‌ی حقارت کاری می‌کنه باهاتون که پا روی همه چی می‌زارید.
کوروش کامل تکیه زد. صنم یک قدم پیش آمد و غرید:
_ این درو باز کن بعدشم یارعلی بفرست خونه. برای چیزی که حقت نیست دست و پا نزن اول و آخر غرور خودت می‌شکنه.
کوروش دست به سینه شد. سپس گوشه‌ی سبیلش را بین انگشتانش گرفت و زمزمه کرد:
_ شنیده بودم عروس نظام دل شیر داره.

162
54,665 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید