اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت دویست و بیست و دوم
زمان ارسال : ۶۹ روز پیش
مشکوک شد. بی اراده و با دامن زدن به همین فکر دنبال او را گرفت تا انتهای راه پدرش را ببیند و سر از کارش دربیاورد.
گذر به گذر دنبالش رفت تا اینکه نهایتا رحمت در محلهای غریب پیچید و او را دنبال خودش کشید.
صنم سر کوچه پشت دیوار کمین و با دقت رفتارش را زیر نظر گرفت. رحمت وسط کوچه مقابل یکی از خانههای قدیمی و سیمانی ایستاد و با احتیاط نگاهی به اطرافش انداخت. کمی بعد دوتا ضربه به در ز
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.