پارت دویست و شانزده

زمان ارسال : ۷۵ روز پیش

چشمش را به روی چهره‌ی خسته و تمام آنچه گذشته را برایش زنده می‌کرد بست. کمی بعد شانه‌ی خاتم کاری شده‌ی مقابل آینه را برداشت و لا‌به‌لای موهایش کشید. از بالا به پایین. نرم و بدون خشونت. خیلی وقت بود که به سفارش طاهر با موهای قشنگش نمی‌جنگید. نوازششان می‌داد و برای شوهرش می‌آراست.
طاهر وارد شد و حین اینکه با پشت پا در اتاق را می‌بست آستین پیراهن سفیدش را بالا زد. مسواک زده و تر و تمیز

162
54,514 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید