پارت دویست و سیزده

زمان ارسال : ۷۷ روز پیش

_ صاب‌خونه، کمک نمی‌خوای؟
خاتون پای اجاق در حال رسیدگی به فسنجان خوش عطری بود که قل می‌زد و با سماجت اطرفش می‌پاشید. چرخید، دستمالش را دور اجاق کشید و با لبخندی شیرین به استقبال دخترش رفت.
_ نه مادر! بیا تو از نزدیک ببینمت، دلم شده واسه‌ت یه‌ذره.
گوش‌تا‌گوش صنم لبخند شد و با اشتیاق برایش پرواز کرد‌. از همان ابتدا آغوش باز و تمام او را در برگرفت. سپس بی‌رو در وایسی عطر تنش ر

162
54,508 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید