پارت دویست و یازده

زمان ارسال : ۷۹ روز پیش

_ پارسال همین موقع‌ها گور به گور شد‌. با چشمای خودم دیدم وقتی جنازه‌شو می‌بردن‌. می‌گفتن اینقدر رو زمین مونده که کرم انداخته و بوی تعفن گرفته.
نفس در سینه‌ی زن سنگینی کرد. رخساره کمر صاف کرد و پرقدرت ادامه داد:
_ پشت سرش نفرین کردم گفتم حقشه! خدا لعنتی در حق خواهرم ظلم کرد الهی اون دنیاش بدتر از این دنیاش بشه.
_ برو رخساره.
صنم ناله زد. رخساره اخمی کرد و پرسید:
_ خوبی آب

162
54,469 تعداد بازدید
76 تعداد نظر
234 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید