اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت دویست و ده
زمان ارسال : ۸۰ روز پیش
_ ععع! آبجی بهونه درنیار دیگه. دلمون پوسید به خدا تو اون خونه. شمام که ده پونزده روزه اومدی چپیدی تو این اتاق در نمیآی. آقا طاهرم که ...
سکوت کرد. صنم چشمی ریزی کرد و فشاری به انگشتان او وارد کرد:
_ آقا طاهرم چی؟ حرفتو بزن.
رخساره سرش را پایین انداخت و نگاه بازیگوشش را بالا گرفت. سپس لبهایش را بهم جمع کرد و آهسته نجوا زد:
_ راه اون مریضخونهرو آباد کرد بس که رفت و اومد.
د
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.